قلب 15
قلب 15
شادی، نشانه وسعت قلب است و غم، نشانه تنگی قلب است.
غمها دوگونه است؛ 1 ـ غمهای دنیایی که موجب تنگی و فشار روح میشود.
2ـ غمهای ابدی و انسانی که موجب وسعت نفس، گشایش روح و وسعت بهشت ما خواهد شد.
در یک بلا اگر خودمان نقشی نداشته باشیم و ضمن اینکه نقشی نداریم رابطهمان با خدا و معنویت خراب نشود، این فشار سبب وسعت نفس و پاکی روح میشود.
اختلاف عقاید در خانواده (ماهواره، فیلم و سیدیهای غیرمجاز) تحمل همه این فشارها چون خودش دوست ندارد در معرض گناه باشد، همه سبب وسعت نفس می شود. در صورتیکه 1 ـ خودش نقشی نداشته باشد 2 ـ از شادی انسانی و عاطفی دور نشود یعنی رابطهاش با خدا و معنویت از بین نرود.
حضرت زینب سلام الله علیهما قبل از واقعه کربلا و شب و روز عاشورا که شدیدترین صحنهها را جلوی چشمان مبارکشان که برای عزیزترینهایشان اتفاق میافتاد دیدند و اسارت بعد از این واقعه که سختیهای زیادی را متحمل شدند، با همه فشاری که داشت، نشاط معنویاش از بین نرفته است. غصه طبیعی دارد ولی دلش غصهدار نیست. «و ما رأیت الا جمیلا» شاد است، با شخصیت است، احساس بدبختی ندارد. این رمزی است که اگر فشار اقتصادی داریم، عزیزی از دست دادیم و... ما باید احساس کوچکی، فقر و بدبختی نکنیم. در این صورت است که روح وسیعتر و قدرتمندتر میشود. عاطفه از دست برود غیر از این است که انسان احساس بدبختی کند. امام حسین علیه السلام و حضرت رباب سلام الله علیها وقتی تیر به گلوی حضرت علیاصغر علیه السلام فرود آمد، از نظر عاطفی خیلی اذیت شدند ولی نشاط معنویشان از بین نمیرود. اگر احساس بدبختی کنید شیطان خوشحال میشود. امام صادق علیه السلام در مواجهه با از دست دادن فرزندشان فرمودند: «سبحان الذی یقتل اولادنا و لا نزداد له الا حبا»
خداوند (معشوق اصلی) برای ما زیر سؤال نرود. احساس شکر داشته باشیم.
آسیه سلام الله علیها عرضه داشته که از یک مرد بد (فرعون) اوج بگیرد و جزو چهار زن بهشتی شود.
انسان هرقدر وسعت روح داشته باشد، تواناییش برای شاد کردن دیگران بیشتر خواهد بود. هرچه روحش کوچکتر باشد غمگین میشود و دیگران را هم غمگین میکند. هرکسی عرضه آرامبخش بودن برای دیگران را ندارد.
طلای 24 عیار چون بیشتر در کوره سوخته است نسبت به 18 عیار ارزش بیشتری دارد. کسانی که فشار و محرومیت بیشتری را تحمل میکنند اگر همراه ایمان باشد بیشتر میتوانند جلوی محرومیت و غصه دیگران را بگیرند تحمل فقر و غصه دیگران را ندارند و بیشتر میتوانند دیگران را شاد کنند. عقده هر جا ایجاد شد بهدلیل کمبود ایمان است. کسی که اینچنین است دوست دارد شکستهای دیگران را ببیند تا خیلی احساس درد نکند. اگر این شخص رابطهاش را با کانون عاطفه تقویت کند مشکلش حل خواهد شد. انسان باید عقدههایشان را با عقدهگشای حقیقی حل کند. وقتی عاطفه و عشق را از خدا و اهل بیت:میگیرید کاملاً خالص است و موجب شادی و قدرت میشود ولی زمانی که این عاطفه را از پایین دریافت میکند ناخالصی دارد و همیشه آرامبخش نیست. این ملاکها خیلی مهم است.
کسی که با ایمان است حتی اگر خودش هم شکست خورده باشد، تلاش میکند مشکلات دیگران حل شود. چون تجلی اسم رحمان و رحیم خداوند شده است.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «من فرّج عن مؤمن فرّج الله عن قلبه الی یوم القیامه»؛ کسی که مشکل مؤمنین را حل کند و گشایشی در کار مؤمنین ایجاد کند، خداوند در قیامت گشایش در کارش ایجاد میکند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر مؤمنی در حالی که خودش گرفتار است مشکل برادر مؤمنش را برطرف کند، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برطرف خواهد کرد.
اگر کسی در فشار و تنگنا به شما رو میاندازد «السائل رسول الله» خداوند در آن لحظه شما را امتحان میکند که میتوانی مشکل دیگران را حل کنی یا نه؟
ما قوه حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل داریم. انسانها وقتی میخواهند نیازهای قوای خودشان را حل کنند، برطرف کردن هر قوهای مهیا شدن، آمادگی و شادی دارد. اگر بخواهیم نیاز بخش گیاهی (تغذیه) را برطرف کنیم، مراحل مهیا کردن غذا و استفاده از غذا به همراه شادی است. این یک عبادت است که دوستداشتنیهای افراد خانواده را بشناسد و طبق سلیقه آنها غذا تهیه کند.
فوق عقل فقط یک معشوق و خواسته دارد و آن هم لذت از خدا و اولیاء خداست. تا اسم معشوق انسانیاش میآید لذت میبرد. در مسجد نماز خواندن و حضور در کنار مؤمنین را میپسندد.
بخش حیوانی از روزه گرفتن ناراحت و غمگین میشود ولی بخش انسانی خوشحال میشود. هرچه غیر خود را از خود میکند. روزه عریان شدن با خدا و معشوق است. یک جایی آدم نیاز به خلوت با معشوق دارد. زوج اصلی ما خداست. «لا اله الا الله» دلبر اصلی من خداست. حج یک همآغوشی قوی است. خداوند دستور میدهد احرام ببندید حتی لباسهایت را هم درآوری. تا لبیک گفتی همسرت هم بر تو حرام میشود. خدا قُرُق میکند. خداوند به ما عشقبازی را یاد میدهد. 24 چیز را بر ما حرام کرده است تا فقط با معشوق خود خلوت کنی. ماه رمضان هم چنین حالتی دارد. بعضیها چون با بخش حیوانی وارد ماه رمضان میشوند، از صبح از دست خدا عصبانی هستند و تدارک یک سفره مفصل را میدهند و از خدا انتقام میگیرند. وقتی سر نماز با خدا حرف میزنیم مُحرم شویم سعی کنیم از همه چیز کنده شویم و غیر را بر خودمان حرام کنیم. «تکبیره الاحرام»
ضریح حکم دست معصوم علیه السلام را دارد. پرده خانه خدا دامن خداست با خدا صفا کن. مسجد خانه خداست وارد حریم خدا میشوید.
غمها دوگونه است؛ 1 ـ غمهای دنیایی که موجب تنگی و فشار روح میشود.
2ـ غمهای ابدی و انسانی که موجب وسعت نفس، گشایش روح و وسعت بهشت ما خواهد شد.
در یک بلا اگر خودمان نقشی نداشته باشیم و ضمن اینکه نقشی نداریم رابطهمان با خدا و معنویت خراب نشود، این فشار سبب وسعت نفس و پاکی روح میشود.
اختلاف عقاید در خانواده (ماهواره، فیلم و سیدیهای غیرمجاز) تحمل همه این فشارها چون خودش دوست ندارد در معرض گناه باشد، همه سبب وسعت نفس می شود. در صورتیکه 1 ـ خودش نقشی نداشته باشد 2 ـ از شادی انسانی و عاطفی دور نشود یعنی رابطهاش با خدا و معنویت از بین نرود.
حضرت زینب سلام الله علیهما قبل از واقعه کربلا و شب و روز عاشورا که شدیدترین صحنهها را جلوی چشمان مبارکشان که برای عزیزترینهایشان اتفاق میافتاد دیدند و اسارت بعد از این واقعه که سختیهای زیادی را متحمل شدند، با همه فشاری که داشت، نشاط معنویاش از بین نرفته است. غصه طبیعی دارد ولی دلش غصهدار نیست. «و ما رأیت الا جمیلا» شاد است، با شخصیت است، احساس بدبختی ندارد. این رمزی است که اگر فشار اقتصادی داریم، عزیزی از دست دادیم و... ما باید احساس کوچکی، فقر و بدبختی نکنیم. در این صورت است که روح وسیعتر و قدرتمندتر میشود. عاطفه از دست برود غیر از این است که انسان احساس بدبختی کند. امام حسین علیه السلام و حضرت رباب سلام الله علیها وقتی تیر به گلوی حضرت علیاصغر علیه السلام فرود آمد، از نظر عاطفی خیلی اذیت شدند ولی نشاط معنویشان از بین نمیرود. اگر احساس بدبختی کنید شیطان خوشحال میشود. امام صادق علیه السلام در مواجهه با از دست دادن فرزندشان فرمودند: «سبحان الذی یقتل اولادنا و لا نزداد له الا حبا»
خداوند (معشوق اصلی) برای ما زیر سؤال نرود. احساس شکر داشته باشیم.
آسیه سلام الله علیها عرضه داشته که از یک مرد بد (فرعون) اوج بگیرد و جزو چهار زن بهشتی شود.
انسان هرقدر وسعت روح داشته باشد، تواناییش برای شاد کردن دیگران بیشتر خواهد بود. هرچه روحش کوچکتر باشد غمگین میشود و دیگران را هم غمگین میکند. هرکسی عرضه آرامبخش بودن برای دیگران را ندارد.
طلای 24 عیار چون بیشتر در کوره سوخته است نسبت به 18 عیار ارزش بیشتری دارد. کسانی که فشار و محرومیت بیشتری را تحمل میکنند اگر همراه ایمان باشد بیشتر میتوانند جلوی محرومیت و غصه دیگران را بگیرند تحمل فقر و غصه دیگران را ندارند و بیشتر میتوانند دیگران را شاد کنند. عقده هر جا ایجاد شد بهدلیل کمبود ایمان است. کسی که اینچنین است دوست دارد شکستهای دیگران را ببیند تا خیلی احساس درد نکند. اگر این شخص رابطهاش را با کانون عاطفه تقویت کند مشکلش حل خواهد شد. انسان باید عقدههایشان را با عقدهگشای حقیقی حل کند. وقتی عاطفه و عشق را از خدا و اهل بیت:میگیرید کاملاً خالص است و موجب شادی و قدرت میشود ولی زمانی که این عاطفه را از پایین دریافت میکند ناخالصی دارد و همیشه آرامبخش نیست. این ملاکها خیلی مهم است.
کسی که با ایمان است حتی اگر خودش هم شکست خورده باشد، تلاش میکند مشکلات دیگران حل شود. چون تجلی اسم رحمان و رحیم خداوند شده است.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «من فرّج عن مؤمن فرّج الله عن قلبه الی یوم القیامه»؛ کسی که مشکل مؤمنین را حل کند و گشایشی در کار مؤمنین ایجاد کند، خداوند در قیامت گشایش در کارش ایجاد میکند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر مؤمنی در حالی که خودش گرفتار است مشکل برادر مؤمنش را برطرف کند، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برطرف خواهد کرد.
اگر کسی در فشار و تنگنا به شما رو میاندازد «السائل رسول الله» خداوند در آن لحظه شما را امتحان میکند که میتوانی مشکل دیگران را حل کنی یا نه؟
ما قوه حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل داریم. انسانها وقتی میخواهند نیازهای قوای خودشان را حل کنند، برطرف کردن هر قوهای مهیا شدن، آمادگی و شادی دارد. اگر بخواهیم نیاز بخش گیاهی (تغذیه) را برطرف کنیم، مراحل مهیا کردن غذا و استفاده از غذا به همراه شادی است. این یک عبادت است که دوستداشتنیهای افراد خانواده را بشناسد و طبق سلیقه آنها غذا تهیه کند.
فوق عقل فقط یک معشوق و خواسته دارد و آن هم لذت از خدا و اولیاء خداست. تا اسم معشوق انسانیاش میآید لذت میبرد. در مسجد نماز خواندن و حضور در کنار مؤمنین را میپسندد.
بخش حیوانی از روزه گرفتن ناراحت و غمگین میشود ولی بخش انسانی خوشحال میشود. هرچه غیر خود را از خود میکند. روزه عریان شدن با خدا و معشوق است. یک جایی آدم نیاز به خلوت با معشوق دارد. زوج اصلی ما خداست. «لا اله الا الله» دلبر اصلی من خداست. حج یک همآغوشی قوی است. خداوند دستور میدهد احرام ببندید حتی لباسهایت را هم درآوری. تا لبیک گفتی همسرت هم بر تو حرام میشود. خدا قُرُق میکند. خداوند به ما عشقبازی را یاد میدهد. 24 چیز را بر ما حرام کرده است تا فقط با معشوق خود خلوت کنی. ماه رمضان هم چنین حالتی دارد. بعضیها چون با بخش حیوانی وارد ماه رمضان میشوند، از صبح از دست خدا عصبانی هستند و تدارک یک سفره مفصل را میدهند و از خدا انتقام میگیرند. وقتی سر نماز با خدا حرف میزنیم مُحرم شویم سعی کنیم از همه چیز کنده شویم و غیر را بر خودمان حرام کنیم. «تکبیره الاحرام»
ضریح حکم دست معصوم علیه السلام را دارد. پرده خانه خدا دامن خداست با خدا صفا کن. مسجد خانه خداست وارد حریم خدا میشوید.
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۹ ساعت 3:41 توسط محمدرضا
|