فکر 7
فکر 7
پس فکر هم برای دنیا و هم برای آخرت سازنده است. بدون داشتن یک فکر سالم نمیتوانیم روح و جسم سالم تحصیل کنیم. یعنی وضعیت جسمی ما هم تا حدود بسیار زیادی به وضعیت روحی و فکری ما مربوط است. بسیاری از بیماریهایی که افراد دارند، بستگی به وضعیت فکری افراد دارد وقتی فکر افراد آشفته، ناسالم و ناآرام باشد، وضعیت جسمی انسان به هم می ریزد. فکر، نقش اساسی در سلامت، زیبایی و طراوت جسم دارد. اگر ما دنیا را بخواهیم، باید در نظام فکری مدیریت داشته باشیم و اجازه ندهیم هر فکری سراغ ما بیاید یا هر فکری ما را به هر سویی بکشاند و از خیالبافی و توهم خودداری کنیم. باید قیمتها دستمان باشد تا بدانیم که هر لحظه برای هر چیزی باید چهقدر هزینه کنیم. اگر این شناختها را نداشته باشیم نمیتوانیم مهندسی فکر داشته باشیم. خدای نکرده دچار جهالت میشویم و یک عمر در مورد چیزهای پوچ خیالبافی یا فکر کنیم. آرزوهای افراد بر اساس خیالهای افراد تنظیم شده است. خیالزدگی بسیار عامل خطرناکی است. شناخت قیمت فکرها و ارزش فکرها فوقالعاده مهم است. برای چه چیزهایی میارزد که انسان وقت بگذارد؟ فکر غلط، فهم غلط میآورد، فهم غلط عمل نادرست میآورد و عمل نادرست، قلب و شخصیت نادرست میسازد. باید بدانیم که چه نوع حملههایی ممکن است فکر ما را آشفته کند. در حملههای چهارگانه، حمله جلو و عقب فکر را آشفته میکند. کسانی که میخواهند شادی، آرامش و سلامت روحی و جسمی و سعادت دنیایی و آخرتی داشته باشند باید جلوی دو حمله را بگیرند. توجه کنند که به گذشته برنگردند.
سه عامل هست که میتواند جلوی ساخته شدن قلب انسان و شخصیت و پیشرفت انسان را بگیرد؛ شکستها، گناهان و کدورتها. شیطان سعی دارد شما را جلوی خودتان بیارزش و آلوده جلوه دهد و شجاعت و قدرت آشتی کردن با خدا و توبه کردن و حل مشکل گذشته را به شما ندهد. وقتی که انسان فکر کند نمیتواند گذشتهاش را جبران کند، یعنی ناامیدی. بعد از شرک، بزرگترین گناه ناامیدی است. در صورتی که ما با یک خدای رحیم و مهربان روبهرو هستیم. پیغمبر9میفرمایند: اگر شما میدانستید رحمت خدا چهقدر است کاملاً به او تکیه میکردید و به او امیدوار بودید. بنابراین فکر اشتباه، مسیر اشتباه میآورد.
انسان نباید در هیچ شرایطی از اصلاح و آشتی با خدا و از اینکه بتواند راه سعادت را طی کند، ناامید شود. باعث میشود که انسان روز به روز از خدا دورتر شود. کینهها افکار غلط تولید میکند و باعث میشود که انسان هم سلامت جسمانی و هم سلامت روحی و سلامت قلبش را از دست بدهد و نتواند برای شرایط زیستی آخرت روح سالم تحصیل کند.
رابطه دنیا با آخرت مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. در فرصتی که جنین در رحم دنیا دارد باید خودمان را برای یک شرایط جبری که در بهشت هست فراهم کنیم. آدم ناپاک و مریض وارد بهشت نمیشود. پنج تولد از رحم مادر به دنیا داریم، پنج تولد هم از رحم دنیا به آخرت داریم. باید سالم وارد بهشت شویم. بهشت جای افراد سالم است. یکی از اسماء بهشت «دارالسلام» است یعنی خانه سلامتی. اگر بیماری روحی یا گناهی که توبه نکرده باشیم با خودمان ببریم، مرگ ما اول بدبختی ماست. بنابراین ما باید روح سالم با خودمان ببریم. اگر بخواهیم روح سالم داشته باشیم باید عمل سالم داشته باشیم و عمل سالم هم از فکر سالم منجر میشود. فکر غلط در کدورتها انسان را کینهای بار میآورد. اگر کسی در دلش ذرهای کینه داشته باشد هرگز به بهشت راه پیدا نمیکند. باید دلش کاملاً پاک باشد. شکستها هم دروغ هستند و دائماً به ما پیام میدهند که تو نمیتوانی از پس فلان کار بربیایی. در صورتی که اگر ما روشها و اصولمان را اصلاح کنیم شکستمان برطرف خواهد شد. پس گذشته خیلی میتواند در خراب کردن فکر و ایجاد بیماری روحی و جسمی مشارکت داشته باشد. از جمله چیزهایی که میتواند در خراب کردن فکر دخالت داشته باشد آینده است. نه اینکه به فکر آینده نباشیم و برنامهریزی نکنیم، این اشتباه است و سلامت جسمی و روحی را از بین میبرد. فکرِ قبولی کنکور فکر انسان را بسیار مشغول میکند. لذت حال انسان را از بین میبرد. وقتی حال انسان خراب شود، به احتمال زیاد آینده هم خراب میشود. کسانی که جذب در حال داشته باشند میتوانند آینده خوبی داشته باشند. در مسائل معنوی کسانی میتوانند اطلاعات و داناییهایشان را تبدیل به دارایی کنند که از شر آینده و گذشته خودشان را خلاص کنند. دلشورههای آینده آرزوهای ما را در سطح آینده زیاد میکند فکر میکند 15 سال دیگر زنده است و معلوم نیست که این اتفاق بیفتد. آنطور که باید خودش را در حال به روز کند و به روز نیست. به روز نبودن یعنی هر روز که سوت پایان را زدند، کارهای من احاله به آینده نداشته باشند.
یکی از چیزهایی که موقع مردن انسان را راحت میکند، وصیت است که تکلیف اموال انسان را مشخص میکند. در حدیث از پیامبر صلوات الله علیه داریم؛ اگر کسی وصیتش را معین نکرده باشد، به مرگ جاهلیت مرده است. وصیت آدم را به روز میکند بسیاری از دغدغههای گذشته و آینده را از انسان میگیرد. پیامبر9فرمودند: آدمهای دیوانه کسانی هستند که آنقدر مشغول دنیا هستند که ابدیتشان را فراموش میکنند. آدمهای زیرک و عاقل کسانی هستند که کاملاً خودشان را آماده کرده و فضای زیستی آخرتشان را از الان میسازند. میدانند تا چند ساعت دیگر به عالمی جدید با شرایط جدید منتقل میشوند. یک آدم باشعور و عاقل کسی است که در مورد آینده درست فکر میکند. بیشتر انرژی و ذهن و عمل خودش را متوجه آینده قطعی میکند. یک آینده مشکوک داریم که عمر دنیاست و یک آینده قطعی داریم که وفات است. آدم باشعور اول فکر آینده قطعی خودش است یعنی اول بارِ خودش را بسته است. انتخابها، ارتباطات، افکار و اعمال خودش را طوری تنظیم کرده که هروقت به او بگویند وقت رفتن است، آمادگی وفات را دارد. اگر خودش را آماده نکرده باشد، دچار دروغها و توهم بافی است. جایی میخواهید بروید که میلیاردها برابر از دنیا پیشرفتهتر است. قابل مقایسه با رحم نیست. اگر برای برزخ خودمان را آماده نکرده باشیم و دلمان نخواهد متولد شویم معلوم است که خرابکاری زیاد کردهایم و آمادگی وفات نداریم. اگر کسی بخواهد از دست از عملکردهای غلط بردارد باید اول افکارش را تغییر دهد.
نفس ما قبر ماست اگر کسی بخواهد بداند بعداً چه بلایی سر او میآید باید الان بداند در نظام نفسانی او چه خبر است؟ اگر الان روح شاد و آرامی دارد در قبر هم آرام است. قبر یعنی ظهور نفسانیت خودمان. تولد، ظهور دوران رحمی جنین است. نوع تولد بچه و نوع زندگی او در دنیا ظهور دوران رحمی اوست. کیفیت زندگی دنیایی ما تعیین کننده نظام ابدی ماست. به جای اینکه سرمایهگذاری روی عمل کنیم باید سرمایهگذاری روی فکر کنیم. (از کوزه همان برون تراود که در اوست) «الظاهر عنوان باطن»؛ آنچه که از افراد ظهور میکند، نماینده باطن و درون آنهاست. عمل خارجی یک شخص، روحیات او را نشان میدهد. ظهورات او را نشان میدهد اگر پرخاشگر، عصبی یا بددهن یا ناشاد است برای این است که یک باطنی دارد که دارد اینطور چیزها را در درونش تولید میکند. آنچه که مولد هست فکر است.
سرمایهگذاری روی فکر، بزرگترین سرمایهگذاری است. افکارمان را طوری تنظیم کنیم که دائماً در ما آرامش، شادی، اطمینان، یقین، قدرت و استحکام تولید کند. همه اینها میوه است، ریشهای در قلب ما هست که اینها را تولید میکند. باید میوههای سالم و شیرین را در قلبمان تولید کنیم. سرمایهگذاری اصلی ما باید در نظام فکری ما باشد. پس ما باید به جای اینکه به ظواهر فکر کنیم به باطن و ریشهها فکر کنیم.
همه بدبختیهای آدم برای تنبلی و بیحوصلگی است. تنبلی مال کسی است که کار را شروع نمیکند. بیحوصلگی مال کسی است که کار را شروع میکند اما ادامه نمیدهد. مثل کسی که از پزشک دارو میگیرد و عمل نمیکند. اگر میخواهیم یک مسلمان حقیقی باشیم که قرآن او را شاد و آرام میداند. «المؤمن دائم النشاط» تولید نشاط دائمی روی مسئله ایمان است که پایه آن فکر است. تمام مذهبیهایی که خواستند بدون فکر و یقین و معرفت ایمانسازی کنند، نتیجهاش این شده که به فرمایش امام صادق7 بعد از 60 سال نماز خواندن یک رکعت آن هم قبول نشده است. یعنی تأثیرگذار نبوده است. انسان باید به این بینش برسد «اشهد ان لا اله الا الله» یعنی هیچ معبود و معشوقی جز خدا ندارم. شهود صحیح رسالت، ولایت و امامت است که به انسان استحکام و آرامش میدهد. از وسواس و تردید و دودلی ما را نجات دهد.
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۹ ساعت 3:59 توسط محمدرضا
|