صحیفه سجادیه 11

 

خداوند تبارك و تعالي كسي است كه براي هر روحي، رزق مخصوص خودش را قرار داده است. همه موجودات عالم (نباتات، حيوانات، انسانها، جنيان و...) روزي‌خور خداوند تبارك و تعالي هستند. ميلياردها موجود در طول سالياني كه نمي‌دانيم چه‌قدر است، از خلق اول تا ما كه نسل آخر هستيم روزي‌خور خداوند بودند. او كيست كه آفريده و 124 هزار پيامبر را براي هدايت فرستاده است. الله اكبر من ان يوصف؛ چيزي غير از خدا نيست كه از خدا بزرگ‌تر باشد. هيچ عقلي و وهمي و خيالي و نفسي و قلب و روحي نمي‌تواند او را آن‌طور كه بايد وصف كند. هر كسي با حجاب و محدوده وجودي خودش خالق خود را وصف مي‌كند. حتي انبياء و اولياء هم نمي‌توانند بفهمند ذات چيست. عشق‌بازي آنها در محدوده صفات است. خداوند خيلي دوست دارد كه ما بنشينيم در مورد خلقت و تجليات او حرف بزنيم.
جعل لكل روح مهنم قوتاً معلوماً مقسوما. رياضيات عالم بي‌نهايت دقيق است. رزقي كه براي 000/160 ميليارد سلول تقسيم مي‌شود چه كسي انجام مي‌دهد؟چه كسي اله ما، رازق ما و رب العالمين است؟ اگر دست از خيال و اوهام برداريم باعث مي‌شود كه به جدي بودن خلقت خودمان و هدف خلقت پي ببريم. افحسبتم انما .... ؛ گمان كرديد شما را عبث خلق كرديم و شما به سوي ما بازگشت نمي‌كنيد؟ اين چه خدايي است كه به تعدادي كه خودش مي‌داند تا به حال خلق كرده و از اين به بعد هم خلق مي‌كند و روزي مي‌دهد.
حجاب عادت، ما را بيچاره كرده است. عجز و ناتواني و بي‌مقداري و كوچكي خودمان را با رب العالمين در نظر بگيريم. خدايا من در مقابل تو ايستادم، عرضه ندارم نفع و ضرر خودم را كنترل كنم. مرگ و حيات و نشرم دست خودم نيست. از تو مي‌خواهم كه مرا ببخشي.
از كلمه روح كه حقيقت حيات را تشكيل مي‌دهد، فهميده مي‌شود كه مقصود حيات ما تنها مسائل مادي نيست. كلمه رزق اعم از ماديات و معنويات است. بلكه خداي متعال آنچه را كه روح نياز دارد اعم از لوازم حيات مادي و معنوي تأمين كرده است. هر كدام از ما با مقداري از رزق‌هاي مختلف حضور داريم. به قدري بعد از مرگ حسرت مي‌خوريم كه چرا در مورد خلقت فكر نكرديم.
جهان، علم انباشته روي هم است. كم اشتها، بي‌ميل و دچار سوءتغذيه هستيم. به غذاهاي حسي و خيالي بيشتر مايليم تا عقلاني و فوق عقلاني.
رشد و سنگيني انسان در زمان مردن، وقت وزن كردن به ميزان غذاي انساني است كه خورده است. چه‌قدر ثروت حقيقي براي ما گذاشته و ما چه‌قدر زاهدانه برخورد مي‌كنيم. براي اينكه ما هنوز يقين نكرديم انسانيم. به جنبه‌هاي حيواني و جنسي و طبيعي خودمان بيشتر توجه كرده‌ايم. قيمت‌هايمان را هم همين‌ها تعيين كرده‌ايم. معيار موفقيت و عدم موفقيت ما در زندگي، مسائل مادي است. ازدواج كرده‌ام يا نه؟ بچه‌دار هستيم يا نه؟ پسر دارم يا دختر؟ چند تا دارم؟ در چه وضعيتي هستند؟ در سرعت‌ها و سبقت‌هاي مادي و حيواني گرفتار شديم. ما با اينها وزن نمي‌شويم. شرافت ما به ميزان غذاهاي انساني است كه خورده‌ايم.
هر شأني كه بالاتر است، رزق او هم بيشتر است. رزق خيالي بيش از رزق فوق عقلي خود خداست. ما داريم كودك عزيز روان را خفه مي‌كنيم. امانتي كه خداوند به ما سپرده (روح خودش) چه خيانت‌هايي كه به اين امانت الهي كرده‌ايم. شادي و نشاط ما مربوط به كدام بخش از رزق‌هاست؟ خداوند هرگز در رزق انساني براي ما كم نگذاشته است. آرامش و شادي مربوط به بخش انساني ماست. كوري و بي‌معرفتي كار دست ما مي‌دهد. (سال‌ها دل طلب جام جم از ما مي‌كرد / وانچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي‌كرد)
نبايد به موقعيت ديگران حسرت بخوريم. غصه چيزهايي را مي‌خوريم كه در حيات ابدي ما تأثير ندارد. خيلي از رزق‌هايي كه ما طلب مي‌كنيم از رزق انساني و ابديت ما كم مي‌كند. نمي‌فهمد كه با خودش چه مي‌كند. بعضي‌ها دنيايشان را آباد مي‌كنند ولي براي آخرتشان فقير و گدا هستند.
وقتي درس مي‌خواني جزو خوراك انساني تو مي‌شود. خداوند براي ما بالاترين رزق را قرار داده است. حواست باشد كه ابديت داري.
اميرالمؤمنين «عليه‌السلام» فرومدند: ميزان، اعمال است. آه از كمي توشه و طولاني بودن راه. يوم لا تزر وازره وزر اخري؛ هيچ‌كس به تو روزي نمي‌دهد. (جانور فربه شود از راه نوش / آدمي فربه شود از راه گوش) تنبلي نكن، خوب رزق بخور. قرآن، سفره آسماني است. عمرت دارد تمام مي‌شود. خطاب، نفس انساني است. قرآن، صلوات، حديث و ذكر را حريصانه بخوريد. تنها جايي كه خداوند اجازه حريص بودن را داده، بخش فوق عقلاني است. خداوند براي هر چيزي حد گذاشته، جز بخش فوق عقلاني. قم الليل الا قليلا؛ شب را بلند شو مگر كمي از آن را بخواب.
هرچه ظرف بياوري روزي مي‌دهم. بخلي ندارم كه شما شبيه من شويد. غصه روزي‌ات را نخور. تو را خلق كردم براي خودم، بهشت پاداش بدن توست. جزاي تو فقط خودم هستم. براي حيوانيت غر مي‌زنيم ولي براي انسانيت كه محبوب ماست و هرچه بخواهيم مي‌دهد، غر نمي‌زنيم.